منجی بشریت

جهان تشنه کمال اخلاق است

شب هشتم محرم الحرام...

منتظر
منجی بشریت جهان تشنه کمال اخلاق است

شب هشتم محرم الحرام...

 

 السلام علیک یا علی اکبر (ع) 

 

 

به خودش آمد و فهمید که چشمش تر بود
دو قدم مانده به بالای سر اکبر بود

تازه فهمید چه روزی به سرش آمده است
یا که بهتر چه به روز پسرش آمده است

پسر دسته گلش را چو گل پرپر دید
هر طرف را که نظر کرد علی اکبر دید

مثل مه پاره ی افتاده به خاک است تنش
در هم آمیخته خون و بدن و پیرهنش

نه توانس بغل گیرد و نه بوسه زند
نه توانست بماند نه از او دل بکند

زخم قلب پدر از جسم پسر بدتر بود
اربا اربا دل بابای علی اکبر بود

دشت مانده است وسواری که زمین گیر شده
تن صدچاک پسر دیده ،پدر پیر شده

ناله اش بین کف و هلهله ها گم شده بود
گریه اش مایه ی خندیدن مردم شده بود

ارتفاع بدنش تا به زمین کم شده بود
همه گفتند رکوع است ز بس خم شده بود

پسری مانده به خاک و پدری می نگرد
مانده حیران که چگونه بدنش را ببرد

چون که این چاک ترین جسم میان شهداست
مدد از کل جوانان بنی هاشم خواست

 

خوشا به حال حسین (ع)که تورا داشت

خدایا...! مهدی(عج) کسی همچون علی اکبر دارد؟

یا هنوز تنهاست ...؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


برچسب‌ها: حضرت علی اکبرپسر امام حسینشهید دشت کربلا جوان دشت کربلا

تاريخ : پنج شنبه 30 مهر 1394 | 12:17 | نویسنده : منتظر |

شب ششم محرم الحرام...

  السلام علیک یا قاسم بن الحسن  

 

این بار طوفانی به سوی دشت، عازم بود
سهم حسن از کربلا، غوغای  قاسم بود

عطر مدینه لا به لای گیسوانش داشت
از بچه های کوچه های آل هاشم بود

از روز تشییع پدر تا کربلا بارید
باران تیر عشق یک ریز و مداوم بود

پیراهن اش غارت شد اما این که چیزی نیست
وقتی که انگشت عمو هم از غنائم بود

سر را جدا کردند اما عمه می پرسید
آیا برای بردن سر، نیزه لازم بود؟


زینب که روی نیزه هفتاد و دو سر دیده است
در کودکی تشییع مفقود الاثر دیده است...

 

 

این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست ...


برچسب‌ها: قاسم بن الحسنداماد بنی هاشمشهید دشت کربلا

تاريخ : چهار شنبه 29 مهر 1394 | 14:44 | نویسنده : منتظر |

شب اول محرم الحرام...

 السلام علیک یا مسلم بن عقیل

 

به جای دسته گل، خون گلویم وقف دامانت
تو ابراهیمی و من هم ذبیح عید قربانت
میان خندة دشمن بیا از گریه آبم کن

که همچون قطرة اشکی، بگردم دور چشمانت

در آب افتاد دندان من و کردم دعا بر تو
مبادا بشکند از چوب دشمن دُرّ دندانت
تو روح احمد و ریحان زهرایی میا کوفه
که فردا می کنند این سنگ دل ها سنگ بارانت

 

ای کاش میشد مسلم باشیم

شهید در راه « حسین » حال و هوای دیگر دارد ...

 

 


برچسب‌ها: مسلم بن عقیل شب اول محرم شهید دشت کربلاپیش مرگ حسین

تاريخ : چهار شنبه 29 مهر 1394 | 1:30 | نویسنده : منتظر |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.